سید محمدرضا امیری طهرانی
چکیده
نوظهوری اجتماعی از مهمترین مسائل علوم اجتماعی است. این مقاله برآن است که شرایط نوظهوری اجتماعی قوی را به کمک مفاهیم فلسفۀ ذهن هم چون ابتنا، تحقق چندگانه و انقصال فاحش تعریف کند. رویکردهای روششناختی در برآوردن ساختن شرایط نوظهوری قوی با چالشهای متفاوتی روبرو هستند. این چالشها را میتوان در سه مسئلۀ واقعگرایی، علیت روبهپایین ...
بیشتر
نوظهوری اجتماعی از مهمترین مسائل علوم اجتماعی است. این مقاله برآن است که شرایط نوظهوری اجتماعی قوی را به کمک مفاهیم فلسفۀ ذهن هم چون ابتنا، تحقق چندگانه و انقصال فاحش تعریف کند. رویکردهای روششناختی در برآوردن ساختن شرایط نوظهوری قوی با چالشهای متفاوتی روبرو هستند. این چالشها را میتوان در سه مسئلۀ واقعگرایی، علیت روبهپایین و سازوکار صورتبندی کرد. در این پژوهش به روش تحلیلی، رهیافت رئالیسم انتقادی به مسئلۀ نوظهوری اجتماعی قوی و نحوۀ پاسخگویی آن به سه مسئلۀ یاد شده نقد میشود. منتقدان رئالیسم انتقادی را با دو گونه چالش روبرو میبینند. نخست، باور به مستقل بودن ساختار از کنشهای عوامل، به شیءانگاری میانجامد، و دوم این که نوظهوری هستیشناختی با ابتنا تعارض دارد. به نظر میرسد که در توجیه امکانپذیری استقلال ساختار از اجزای خود، میتوان از مفهومِ ترکیب نامحدود اجزا بهره جست. و با توجه به این که ابتنا مستلزم وابستگی هستیشناختی پدیده نوظهور اجتماعی نیست، علیت اجتماعی با ابتنا تعارض ندارد.
سید محمدرضا امیری طهرانی
چکیده
در این مقاله نظریه عدالت را از دیدگاه سید محمدباقر صدر و رابرت نوزیک تحلیل و مقایسه میکنیم. نظریه عدالت از دیدگاه این دو اندیشمند به طور جداگانه در مقاله های متعددی بحث شده است. نوآوری این مقاله مقایسه و تحلیل دیدگاههای این دو تن درباره نظریه عدالت از دریچۀ نگاه به مبنا و مفهوم حق است. مبنای این مقایسه، حضور مقولۀ مشترک «حق» ...
بیشتر
در این مقاله نظریه عدالت را از دیدگاه سید محمدباقر صدر و رابرت نوزیک تحلیل و مقایسه میکنیم. نظریه عدالت از دیدگاه این دو اندیشمند به طور جداگانه در مقاله های متعددی بحث شده است. نوآوری این مقاله مقایسه و تحلیل دیدگاههای این دو تن درباره نظریه عدالت از دریچۀ نگاه به مبنا و مفهوم حق است. مبنای این مقایسه، حضور مقولۀ مشترک «حق» ولی با مفاهیم و مبانی متفاوت در اندیشۀ صدر و نوزیک است. نظریۀ عدالت استحقاقی نوزیک بر مفهوم حق طبیعی جان لاک و مبنای آزادی فردی پایهگذاری شده است. نظریه عدالت صدر بر مفهوم حق استخلاف الهی و آزادی محدود فردی استوار است. در این مقاله در پرتو این مقولۀ مشترک ولی با مفهوم و مبنای مختلف، به تحلیل تفاوت دیدگاه این دو تن به مسائل نظریۀ عدالت هم چون منشأ حقوق فردی، آزادی، فرآیندانگاری، غایتنگری، الگومندی، مالکیت و وظایف دولت می پردازیم. روش پژوهش، تحلیلی و متکی به اسناد و آثار این دو اندیشمند است.